❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

  ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ پسرم! تولدتو در حالی تبریک می‌گم که به تو دلگرمم به تویی که برای خودت مردی شدی و شمع‌های تولدتو با غرور و سربلندی فوت می‌کنی. دوستت دارم مردِ کوچکِ من یک سال بزرگ شدنت مبارک    ...

هر روز جلوی چشمم بزرگ و بزرگتر میشی ؛ هر روز قد میکشی و آقاتر میشی؛ بعضی وقتا حرفایی میزنی یا کارایی میکنی که باورم میشه خیلی بزرگی  خیلیم مهربونی مثل ....   دیروز رفتیم پارک هوا خیلی سرد بود لباس منم کم بود ؛ یه کم نشستم تا بازی کنی سردم شده بود صدات کردم گفتم مانی بیا بریم من سردمه  خیلی زود اون کاپشن کوچولوتو از تنت درآوردی دادی بهم گفتی مامان بنداز پشتت گرمت بشه 😍😍  چی میتونم بگم ؟؟!!! چجوری از خودت گذشتی؟  چجوری فکر کردی من با کاپشن تو گرم میشم! چجوری اینهمه مهربونی؟! چجوری اینقدر بزرگ شدی  عشق کوچولوی من! مانی جوجوی من 😚😚😚 ...

...

یه آژانس مدلینگ کودک از عشق خوشگلم دعوت کردن برای همکاری که انشالله یک ماه دیگه عکسش توی مجله مدلینگ چاپ میشه 😙😙😙❤❤   خیلی وقته که اینجا نیومدم اتفاقهای خوب و بد زیادی افتاده که باید سر فرصت همه رو ثبت کنم . فقط بخاطر آرامش و خوشبختی که دارم از خدای بزرگم ممنونم                 ...