پسر یعنی...
پسر یعنی یه اتاق پر از توپ و تفنگ و ماشین
اتاقی پر از رنگهای آبی و سبز و قهوه ای
پسر داشتن یعنی کلاه و کفش های اسپرت کوچک یعنی کروات و پاپیون و کت ها و کفش های چرم مردونه سایز کوچک
پسر یعنی عاشق موزیک و موسیقی بودن یعنی پسرونه رقصیدن و کلی صداهای پسرونه ی دیگه موقع شنیدن آهنگ و سر و گردن چرخوندن
پسر یعنی رقص هلکوپتری و رپی یعنی عاشق آهنگ های ریتمیک خارجی بودن
پسر یعنی یه کمد پر از لباسهای پسرونه و شلوارک و شلوارهای بگی و رپی و لباسهای طرح بن تن و بتمن و انگری برد و باب اسفنجی
پسر داشتن یعنی دست نوازش کشیدن محکم رو صورت مادر و گفتن نازززززززززززززززی
پسر یعنی تند تند بزنه رو شونه مامان و یک ریز بگه ماما ماما بعد که نگاش کنی بگه بوسسسسسسس و لبای خیسشو به لبات بچسبونه بعدش بگه بغلللللل و تو محکم بغلش کنی
پسر یعنی انرژی مضاعف مضاعف، یعنی تحرک و بازی زیاد
پسر یعنی دوچرخه سواری بدون ترس
پسر یعنی شجاعت تکیه گاه مادر بودن
پسر یعنی حس امنیت که کسی هست به تو نیاز داشته باشه تو آغوشت بخوابه بدون هیچ ترسی که یعنی امن ترین جای دنیا آغوش پر مهر و گرم مادره
پسر یعنی نفس یعنی عشق مادررررررررررر یعنی همه ی وجودم
پسر یعنی بوی مردونه داشتن در حین کودکی یعنی بدونی پسرت می تونه پدری باشه مهربون پس تلاش می کنم پدر و همسری مهربون بسازم،امیدوارمممم
مانی جونم
عشق کوچولوی من دوستت دارم