مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

مامانم روزت مبارک...

  به بهشت نمی روم اگر ، مادرم آنجا نباشد...  مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی.  تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های  من ساختی.  مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتویی از عطوفتت،  و سپیده  حکایتی ا ز صداقتت.  قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را  همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد.   مادر، تو کتاب نامکتوب مرارت...
20 ارديبهشت 1391

بابا جون تولدت مبارک...

پدرم ، تنها كسي هست كه باعث ميشه بدون شك بفهمم فرشته ها هم میتونن مرد باشند !     سلام جوجو ! بهتره بگم وروجک ... مثل اون وروجکی که تو کارتون " وروجک و نجار " بود. شیطون و بلا. ماشااله اونقدر پر انرزی هستی که هر چی انرژی دارم ازم می گیری . امروز صبح با بابایی رفتیم پارک هوا عالی بود و حسابی بهت خوش گذشت البته نیما رو حسابی خسته کردی . یه عالمه عکس خوشگل گرفتیم که برات میذارم... امشبم تولد بابا جون منه . از خواب که بیدار شدی میریم خونشون و جشن تولد میگیریم. بابا جونم یکی از بهترین باباهای دنیاست. یه بابای واقعی... بابای خوبم دوستت دارم تولدت مبارک  ...
4 ارديبهشت 1391

مروارید 9 و 10 شازده پسرم

            پسر طلا به سلامتی دندون نهم و دهم هم دراومد. البته مثل اینکه خیلی وقته جوونه زده بوده ولی چون دندون آسیاب هست و عقب بود من متوجه نشده بودم. ایشااله همه دندونات به راحتی و سلامتی دربیاد و اذیت نشی. قربون خنده های از ته دلت بشم... مانی جوجو یاد گرفته بوس میده ، اینجوری :  کاملا دهنشو باز میکنه و لباشو میذاره روی لبای کسی که میخواد ببوستش بعدشم کلی میخنده وقتی منو میبوسه حتما بابا نیما رو هم میبوسه و همینطور بالعکس. قربون دل مهربونت بشم راستی کلی عکس عید و سیزده بدر هم داریم که هنوز فرصت نکردم بذارم. حتما تو پست بعدی میذارم تا یادگاری بمونه عسلم   ...
26 فروردين 1391

مانی در یکسالگی...

مانی عزیزم دیگه یک سالش تموم شده و ماشااله برای خودش آقایی شده. الان دیگه حسابی راه میره و شیطونی میکنه. 8 تا دندون سفیدخوشگل توی دهنش داره. هزار ماشااله پسر خوش خنده و خوش اخلاقیه. روابط عمومی خوبی داره.هر روز صبح ساعت 6 و نیم بیدار میشه و با هم میری م خونه بابایی و مامانی البته موقع جدا شدن هر روز یه کم گریه میکنه ،الهی بمیرم براش. مامانم حسابی ازش مراقبت میکنه و البته بابایی ، خاله ها و دائی جون. تولدش هم با حضور مهمونای عزیزمون خوش گذشت که ایشااله عکس کادو ها و کیکش رو هم میزارم. ...
17 اسفند 1390

مرواریدهای جدید مبارک قند عسل...

به سلامتی دندون 7 و 8 هم در پایان 11 ماهگی جوونه زد. دیگه ماشااله پسرم کباب خور شده. البته این مدت به خاطر دندونش کم اشتها شده و هیچی نمیخوره. خیلی هم لاغر شده. اما عاشق میوه و مخصوصا خیار هست دقیقااااااااااااااا مثل خودم. خوشگلم فردا تولدته، اما امسال تصمیم گرفتیم تولدت رو 3 نفری برگزار کنیم یعنی من و بابا نیما و خودت. البته حتما مهمون خواهیم داشت ولی خب رسماً دعوت نکردیم. بابایی برات یه کیک خوشگل سفارش داده و کلی بادکنک و ریسه برای تزئین خونه گرفته.امیدوارم به خودمون و هر مهمونی که تشریف آورد خوش بگذره...     ...
11 اسفند 1390