*******عسل مامان ، جیگر بابا 8 ماهگیت مبارک********
2/11/1389
امروز رفتیم توی 8 ماه ، دیگه یواش یواش داریم به آخراش نزدیک می شیم . منم حسابی قلمبه شدم ، هر وقت لباسهامو برمی دارم بپوشم می بینم اندازه م نیست کلی ناراحت می شم ولی وقتی به دل قلمبه م نگاه می کنم و فکر می کنم که چند وقت دیگه یه موجود خواستنی و دوست داشتنی میاد پیشم کلی لذت می برم . من که خیلی دلم برات تنگ شده ، واااااااااااااااای نمیدونی نیما چقدر ذوق داره اون بیشتر از من لحظه شماری می کنه... ما منتظرت هستیم.............کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی