تولدت مبارک مانی جوجو ...
چه روز قشنگی بود روز شکفتنش و امروز تکرار اون روز قشنگ خداست... روزی که خدا یکی از
بهترین فرشته هاشو به زمین فرستاد،روزی که برای همیشه در ذهنمون حک شده و هیچ گاه
فراموشمون نمیشه... "روز تولد مانی کوچولوی ما"
دوسال پیش در چنین روزی خداوند عشق را به ما هدیه داد ،
تا در زمستانی سرد، بهار زندگیمان باشد
مادرانه ای در روز تولد پسرم
تقدیم به همه مادران
تا عشق آمد ،دردم آسان شد،خدا را شکر!
مادر شدم ،او پاره ی جان شد،خدا را شکر
شوقِ شنیدن، ریخت حتی گریه اش در من
لبخند زد، جانم غزلخوان شد،خدا را شکر
من باغبان تازه کاری بودم ،اما او
یک غنچه زیبا و خندان شد،خدا را شکر
او آمد و باران رحمت با خودش آورد
گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر
سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم
شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر
مادر شدن یک امتحان سخت وشیرین است
دلواپسی هایم دو چندان شد،خدا را شکر !!!
خدا رو شکر...
مانی جان ؛
سالها پیش که صدا بود و آسمانی روشن، چشمان زیبایت را باز کردی و اکنون هر بار که پلک میزنی وجودم را لبریز از عشق و آرامش میکنی....
پسر گلم تولدت مبارک