اولین سفر مانی جوجو برای زیارت امام رضا
هفته پیش یعنی 17 مهر 1392 به اتفاق مامانی ، خاله سمیه و خاله سپیده با قطار ( یا همون "چُو "به زبون آقا مانی ) رفتیم مشهد. این اولین سفر زیارتی مانی بود .
خیلی خوش گذشت البته مانی وروجک تا دلتتتتتتت خواست شیطونی کردی.
ازت میپرسم رفتی اما رضا چیکار کردی ؟
با لبات ماچ میکنی بعدشم دستاتو میکشی روی صورتت. الهی قربونت برم
البته توی این سفر یه خبر بد هم شنیدیم که مامان بزرگ بابا نیما فوت کردن و خیلی ناراحت شدیم.البته نشد که تو مراسم شرکت کنیم ولی اونجا براشون کلی دعا کردیم
اونقدر وروجک شیطون شده بودی که نذاشتی ازت چندتا عکس درست و حسابی بگیرم. فقط روز آخر بردم آتلیه یه عکس به زحمت گرفتیم که یادگاری بمونه . از بس شیطونی کردی و بالا پائین پریدی و ادا درآوردی که آقای عکاس از دستت فقط میخندید بنده خدا 20 تا فکر کنم عکس انداخت تا یکیش رو انتخاب کردیم.
بقیه عکسها رو تو پست بعدی میذارم