مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

شب بیداری با مانی کوچولو

1390/1/27 16:57
نویسنده : ღ نانی ღ
709 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها اصلا صبح و شبم معلوم نیست . آخه دائم بیدارم . مانی جوجو معمولا روزها می خوابه و شبها بیداره و دوست داره منم کنارش بیدار بشینم .

 ساعت 7 تا 30/9 صبح و 2 تا 4 عصر و 7 تا 30/9 شب می خوابه که من مجبورم توی اون ساعتها به آشپزی و کارهای خونه رسیدگی کنم بنابراین در کل شبانه روز به جرات میتونم بگم 2 ساعت هم نمیخوابم.

 البته وقتی مانی یه لبخند کوچولو می زنه همه این بی خوابی و خستگیها یادم میره . محکم تو بغلم فشارش میدم تا جیغ می زنه بعد هم بوسه بارونش میکنم . امیدوارم هیچ وقت این روزها یادش نره...

همش نگران اینم که 6 ماه مرخصی که تموم بشه چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی برای کاری یک ساعت میرم بیرون تا برگردم دلم براش تنگ میشه همش عکسشو توی موبایلم نگاه میکنم تا برسم خونه فشارش بدم . نمیدونم وقتی برگردم سر کار چطوری از صبح تا عصر رو بگذرونم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهدي حاجيان
28 فروردین 90 10:53
الآن يكشنبه ساعت 11 صبح و من به شدت استرس دارم. روزها خيلي زود دارن سپري ميشن و ما هنوز نگرانيم كه از پس اين مسئوليت بزرگ بر ماييم و كلن چه تغييرات عمده اي تو زندگيمون پيش مياد. هم نگرانم هم مشتاق
مامان فرشته
29 فروردین 90 11:18
سلام عزیزم
اول از همه بده من این هندونه خوشمزه رو بخورم


الهی بمیرم می دونم خیلی سخته ولی کم کم تا چند وقت دیگه تموم می شه
نانی جون نمی تونی نری سرکار
مثلاً بیمه بیکاری بگیری


سلام . البته سخته ولی من استخدام سازمان دولتی هستم و شرایطم اجازه نمیده. از طرفی با 11 سال سابقه کار دلم نمیاد کارم رو رها کنم.
مامان روان شناس
30 فروردین 90 19:50
مامان مانی روزها سعیز کن خونه رو پر سر وصدا باشه و شبها خیلی آروم و شبها خیلی هم با نی نی حرف نزن تا ساعت خوابش درست بشه من


ممنون از راهنماییتون
مهدي حاجيان
31 فروردین 90 6:43
اسم شير خشك يادت رفت


دکترش "NAN 1 " رو پیشنهاد کرد منم همون رو میدم
هاله بانو
13 اردیبهشت 90 15:44
مامانی جونم
بی جنبه بازی در نیار لطفا
بچه ندیده نبودی ها


آره خب