برای پدرم
پدرم ؛
دست های پینه بسته ات
به من امید می بخشد
و در نگاهت شفافیت را می بینم
دوست دارم که شب هنگام، وقت آمدنت
چشمانم را زیر پایت
بگذارم
و گُلی از مهربانی ها را
تقدیمت دارم.
سنگ صبور، پدرم!
می خواهم فریاد بزنم
تا کوهها بشنوند
هان مغرور نباشید
استوارتر از شما نیز کسی هست
تا دریا بشنود
که مگویید زیبایم، زیبایم
زیباتر صورت چروکین پدر است
می خواهم درختان بشنوند
مگر شما تنها سبزید
گام های پدرم سبزه های بسیار به دنبال دارد
کاش صدایم بلندتر از زمان بود
کاش آوایم را آسمان می شنید
تا احساس بزرگی نکند
کاش ستاره ها ببینند
ستاره ای به نام برق محبت
در چشمانت موج می زند
و ای کاش ...
بابا روزت مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی