مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

هر روز برای بودنت خدا رو شکر میکنم...

  با هر کلمه ای که میگم ... همیشه عاشقت میمونم هر وقت با تو تنهام باعث میشی حس کنم دوباره آزاد شدم هر وقت با تو تنهام باعث میشی حس کنم دوباره پاکم هر چقدر از تو دور باشم دوستت خواهم داشت هر چقدر زنده بمونم دوستت خواهم داشت من همیشه دوستت دارم جوجه قشنگم ... پسر عزیزتر از جونم         ...
6 مرداد 1397

پسرم بزرگ شده...

هر روز جلوی چشمم بزرگ و بزرگتر میشی ؛ هر روز قد میکشی و آقاتر میشی؛ بعضی وقتا حرفایی میزنی یا کارایی میکنی که باورم میشه خیلی بزرگی  خیلیم مهربونی مثل ....   دیروز رفتیم پارک هوا خیلی سرد بود لباس منم کم بود ؛ یه کم نشستم تا بازی کنی سردم شده بود صدات کردم گفتم مانی بیا بریم من سردمه  خیلی زود اون کاپشن کوچولوتو از تنت درآوردی دادی بهم گفتی مامان بنداز پشتت گرمت بشه 😍😍  چی میتونم بگم ؟؟!!! چجوری از خودت گذشتی؟  چجوری فکر کردی من با کاپشن تو گرم میشم! چجوری اینهمه مهربونی؟! چجوری اینقدر بزرگ شدی  عشق کوچولوی من! مانی جوجوی من 😚😚😚 ...
3 اسفند 1396

مردِ کوچک من

یه آژانس مدلینگ کودک از عشق خوشگلم دعوت کردن برای همکاری که انشالله یک ماه دیگه عکسش توی مجله مدلینگ چاپ میشه 😙😙😙❤❤   خیلی وقته که اینجا نیومدم اتفاقهای خوب و بد زیادی افتاده که باید سر فرصت همه رو ثبت کنم . فقط بخاطر آرامش و خوشبختی که دارم از خدای بزرگم ممنونم                 ...
20 تير 1396

مانی جوجو

روزا داره میگذره و مانی جوجو بزرگتر میشه این اواخر یه کم بد قلق شده و خیلی لجباز . همچنان مهد میره و کلی اجتماعی شده. درگیر قضیه " لوزه سوم " شدیم که خیلی هم آزار دهنده اس. مادرها ماشاله خودشون یه پا دکترن اونم از نوع متخصص اطفال از پاییز سال گذشته مانی درگیر عفونت گوش و سرماخوردگی پی درپی و تب و لرز میشد که به تبع اون منم باید مرخصی میگرفتم هی رفتیم مطب دکتر برخوردار هی آنتی بیوتیک که موقتا خوب میشد اما تا میرفت حموم روز از نو روزی از نو خلاصه قبل از عید که مانی شدیداَ دچار تغییرات رفتاری شده بود. پرخاشگری ، لجبازی ، گریه های بی دلیل، کابوس شبانه ، بی اشتهایی ، گوش درد ، بیش فعالی و ... که خیلی نگران شدم و تصم...
13 ارديبهشت 1394

تولدت مبارک عشق کوچولوی من

  تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست روز میلاد تو، روز صدور شناسنامه عشق است عشق من تولدت مبارک       تا حالا شده دست کوچیک و گرم کودکتو تو دستات بگیری و بری قدم بزنی واون محکم دستتو فشار بده انگار که تنها پناهشی، ببینی چه مزه ای داره؟ شده نشسته باشی و مشغول مطالعه یا شنیدن موسیقی یا دیدن تلویزیون باشی و ببینی تن گرم و نرمشو بهت میچسبونه و به زور از زیر دستت رد میشه تا بیاد توبغلت ، ببینی چه مزه ای داره؟ شده از خواب بیدار بشی و ببینی اومده پیشت و در آرامش خوابیده و تو محو اون چشمای بسته و اون صورت معصوم بشی ، ببینی چه مزه ای داره؟ شده موقع غذا...
12 اسفند 1393