مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

اولین دست نوشته های جوجو

1390/6/10 20:31
نویسنده : ღ نانی ღ
806 بازدید
اشتراک گذاری

 

---ک گضپ/پر3

صطسسسسسسسسسسطرررررر /تنمط1یبخ÷ک1

 

 

هر کی تونست این متن خوشگل رو بخونه و ترجمه کنه با ما تماس بگیره و آدرس پستی خودش رو برامون بفرسته تا جایزه اش رو ارسال کنیم

 

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

بابای مانی
10 شهریور 90 20:36
قربون دست خط خوشگلت بشه باباااااااااااااااااااا
مامان مانی جون
10 شهریور 90 21:02
نوشته ممنونم مامان جون که گذاشتی فضولی کنم


شاید. به هر حال یه کم از حس کنجکاوی و فضولیش تخلیه شد
مامان زینب
10 شهریور 90 21:22
من به زینب نشون دادم ترجمه اش کرد:اینا رو نوشتم که مامان بابام فک نکنن فقط خودشون بلدن تق تق بزنن به کلیدا که صدای خوشکل بده...منم بلدم...
جایزشو به ادرس وبلاگش بفرستین براش


قربونش بررررررررررررم من عزیزم.مرسی
mamane amir ali
11 شهریور 90 1:16
eideh shoma ham mobarakkkkk.va mamnon az tabrikatet.boossssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssss


خواهش میکنم. بازم تبریک
مریم
11 شهریور 90 1:54
هر کسی طبق طرز فکرش اینو ترجمه میکنه اما هیچ کسی نمیدونه معنیش چیه جز مانی
پس وقتی بزرگ شد ازش بپرسین با ترجمه هر کسی مطابقت داشت اون وقت جایزه بدین اما به نظر من معنی این حروف فقط کجنکاوی بچه گانه هست ( ممنون که از طرف من مانی و بوسیدی )
مانی جون دوست دارم عزیزم


مرسی دوست خوبم. بووووووووووووووووووووس
مامان پارسا
11 شهریور 90 13:26
نوشته:
سلام خاله ها
هورااااااااااااااااااااااااااااا،من شش ماهه شدم.
شش ماهگیت مباااااااااارک عزیزم

امیدوارم شش ماه دوم زندگیت پر ازلحظه های شاد و لذت بخش باشه


مرسی دوستم. بوووووووووووس برای پارسا جون و مامانش
مامان رها
12 شهریور 90 13:08
نوشته ممنون مامان جون که گذاشتی به کیبورد دست بزنم


شاید. نمیدونم والا ، خودمم هنوز نتونستم ترجمه کنم
مهدي حاجيان
12 شهریور 90 14:10
نوشته:
سلام سلام سلام. كي گفته من نوشتن بلد نيستم. هر كي گفته بايد 3 بار جريمه بشه
نوشتم "سطر" خيلي هم غليظ نوشتم كه بدونيد نوشتن بلدم.بعدشم نوشتم تنبيهتون يه وقت بيخ پيدا ميكنه اگه بگيد من بلد نيستم بنويسم. والسلام كل كلام. 1 بار ديگم بخونيد فراموشتون نشه.


مرسی از ترجمه
مامان پارسا جون
14 شهریور 90 12:12
نوشته مامان جون بسه بلند شو دیگه یه کم هم به من برس
البته این درددل پسر خودم بود


فکر کنم بعضی وقتا واقعا همینو میگه