مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

تعیین روز زایمان...

1389/12/5 10:54
نویسنده : ღ نانی ღ
1,018 بازدید
اشتراک گذاری

 

 سلام عسلم

میدونم که حالت خیلی خوبه . آخه این روزا دیگه خیلی تکون تکون میخوری . فکر کنم تو بیشتر از من و بابایی هیجان داری... فندقم بیا که بی صبرانه منتظرت هستیم...

امروز رفتم برای سونوگرافی تا خانوم دکتر ببینه در چه وضعیتی هستی . آیا می تونیم تا ۲ فروردین صبر کنیم یا نه؟  بعد از انجام سونوگرافی خانوم دکتر گفت حالت خوبه خوبه وزنت هم شده ۲۸۰۶ گرم . خدا رو شکر کردم که سالم و سلامتی . ولی بدلیل مشکلی که قبلا گفته بودم باید زودتر زایمان کنم و خانوم دکتر مهربون گفت ۱۴ اسفند ماه ساعت ۳۰/۶ صبح ناشتا باید برم بیمارستان عرفان بخش زایمان .

خیلی هیجان زده شدم . هم نگرانم ، هم خوشحال. نمیدونم یعنی یه  حال عجیبی  دارم  که  نمیتونم  توضیح بدم.

وقتی فکرشو میکنم می بینم دلم برای این روزا تنگ میشه. برای این روزها که تو دل مامانی هستی... برای تکون خوردنت...

از طرفی هم به قول بابا نیما وقتی بیایی دیگه میتونم بغلت کنم ، نازت کنم ، بوست کنم ، فشارت بدم ، با هم بازی کنیم ، بخندیم...

به هر حال دیگه چیزی نمونده یعنی ۱۰ روز دیگه میایی پیش منو بابایی و یه زندگی تازه ۳ نفره رو با هم شروع میکنیم... منتظرت هستیم مانی جونم

فندق مامان مواظب خودت باش

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان مريم
5 اسفند 89 0:37
سلام عزيزم.خوشحال ميشم به وب پسرم بياي.در مورد سيسموني نوزاد مطلب نوشتم


سلام عزیزم . البته من خرید سیسمونی نی نی رو تموم کردم و انشااله 14 اسفند نی نی بدنیا میاد ولی چشم حتما بهتون سر میزنم.
مامان فرشته
5 اسفند 89 11:36
سلام عزیزممممممممممممممممم ای خدا جونم شکرت که مانی جونمون سالمه خدا جونم مواظب این فرشته ات باش ما مامانا هم سعی می کنیم امانتدارهای خوبی باشیم ......... وای عزیزم منم هیجان زدم نمی دونم چرا ههههههههه


سلام عزیزم . مرسی . من که دیگه دارم روزشماری میکنم . البته خیلی هم استرس دارم
مامان شایلی
5 اسفند 89 18:44
سلام ... از پیش تولدش مبارک...


سلام . مرسی عزیزم . راستی منم تصمیم داشتم اگه
نی نی دخمل بود اسمشو بزارم "شایلی" خیلی اسم قشنگیه
مامان سارینا
6 اسفند 89 0:33
سلام خانمی
پیشاپیش قدم نورسیده مبارک پس شما امسال دو تا عید دارین به سلامتی
مواظب خودتون باشید امیدوارم زایمان راحتی داشته باشید


سلام عزیزم ممنون . برام دعا کنین
شمیلا
6 اسفند 89 18:53
ایشاا... بعدی....


ممنون عزیزم . تا خدا چی بخواد...
ملیحه
7 اسفند 89 19:28
به سلامتی پیشاپیش قدمش مبارک .انشائ اله به سلامتی بدنیا بیاد


سلام دوست عزیز . ممنون از شما . جمعه بازار خیابون جمهوری چهار راه استانبول پارکینگ پروانه . خیلی جای جالبیه . اگه نرفتین حتما یه سر بزنین. کلی توریست میان اونجا .
هاله مامان ترمه
10 اسفند 89 17:12
سلام
مطلبتون رو خوندم
واقعا بارداری اگه با ارامش باشه میشه جزو زیباترین روزهای زندگی که جدا بعد از زایمان دلت واسش تنگ میشه
من بهترین روزهامو موقع حاملگی سر ترمه داشتم
باور کنی 1 ماه بعد از زایمانم اینقدر خاطرات اون روزها برام لذت داشت که بیشتر اوقات به شوهرم میگفتم کاشکی هم ترمه بدنیا میومد و هم بارداری اه همچنان ادامه داشت
الته داشتن یک نوزاد و بغل کردنش و مخصوا شیر دادن به اون کوچولو هم
بینهایت لطف داره
و تجربه دیگر م هم زایمانم بود.چون زایمان طبیعی را بخاطر وزن بالای بچه برایم امکان نداشت به روش بیحسی نخاعی سزارین راتجربه کردم.تولد ترمه فوقالعاده بود هم دردی نداشتم و هم بچه ام را میدیدم



سلام عزیزم ممنون که به سر زدین . اتفاقا منم باید سزارین بشم ولی نمیدونم بی حسی رو انتخاب کنم یا ببهوشی؟